مؤلف: سوزان پاپا
مترجم: حمیرا ثقفی
اسپید (سریع)
به طور عام به مخدرهای قوی می گویند.
|
Speed
|
اعتیاد
وابستگی جسمی و روانشناختی به ماده ی اعتیادآور
|
Addiction
|
اکسون
زائده ی دراز نورون، که تکانه های عصبی را از جسم سلولی به بیرون حمل می کند و ناقل های عصبی را در سیناپس آزاد می سازد.
|
Axon
|
اِل. اِس. دی
لیزرژیک اسید دی اتیل آمید است که ماده ای توهم زاست
|
LSD
|
اندروفین ها و انکفالین ها
نوعی از ناقل های عصبی که به وسیله ی بدن انسان ساخته می شوند و ساختاری شبیه به مواد اعتیادآور افیونی دارند و به عنوان مُسکن های طبیعی درد، کار می کنند.
|
Endorphins and enkephalins
|
بازجذب
فرآیندی که طی آن ناقل عصبی آزاد شده، توسط نورون ترشح کننده ی آن بازجذب می شود.
|
Re-uptake
|
بازدارندگی
عامل کند شدن یا کاهش فعالیت.
|
Inhibitory
|
برانگیز
|
Excitatory
|
تحمل
جنبه ای از اعتیاد، بدین معنی که فرد معتاد با گذشت زمان، به تکرار بیشتر و مقادیر بالاتری از ماده ی اعتیادآور نیاز دارد تا به اثرات مورد نظر آن دست یابد.
|
Tolerance
|
ترک اعتیاد
در اعتیاد، فرایند زدودن مواد اعتیادآور از بدن و بی نیاز شدن از آنهاست.
|
Recovery
|
توهم زاها
مواد اعتیادآوری که ممکن است مورد سوء مصرف قرار بگیرند و می توانند احساس و ادراک را به اوج رسانده یا دگرگون سازند؛ این مواد شامل مسکالین، PCP ، و LSD هستند.
|
Hallucinogens
|
چرخه ی لذت
ناحیه ی از مغز که در آموختن و به یاد آوردن تجربه های مثبت مهم است؛ این تجربه ها رفتارهای بعدی را، همچون اعتیاد به مواد مختلف تحت تأثیر قرار می دهند. بخش های ویژه ی آن هنوز در حال بررسی هستند ولی تاکنون دستگاه لیمبیک (به ویژه آمیگدالا (بادامه) و هسته ی اکومبنز)، هیپوتالاموس، و ساقه ی مغز مهم تر از سایر بخش ها به نظر می رسند.
|
Pleasure pathway
|
دارو
نوعی ماده ی شیمیایی که ساختار یا کنش بدن را تحت تأثیر قرار دهد.
|
Drug
|
داروهای بی نسخه
ماده یا دارویی که در فروشگاه ها به فروش می رسد و برای خرید آن نیاز به نسخه نیست.
|
Over-the-counter drug
|
داروهای قابل سوء مصرف
موادی اعتیادآور و اغلب غیرمجاز که احتمال کاربرد نامناسب و غیر مسئولانه ی آن ها وجود دارد؛ این مواد به وسیله ی سازمان های نظارت دارویی طبقه بندی و کنترل می شوند.
|
Drugs of abuse
|
دستگاه عصبی
مغز، نخاع، و همه ی عصب های بدن.
|
Nervous system
|
دستگاه عصبی مرکزی
مغز و نخاع که فعالیت سراسر دستگاه عصبی را هماهنگ می کنند.
|
Central nervous system
|
دستگاه لیمبیک
گروهی از ساختارهای مغزی، از جمله آمیگدالا (بادامه) و هسته ی اکومبنز، که کنترل بعضی از کنش های بنیادی حیات، نظارت بر عواطف ، و کمک به حافظه را برعهده دارند. ظاهراً در چرخه ی لذت اهمیت دارد.
|
Limbic system
|
دندریت
بخش های شاخه مانندی از نورون که تکانه های عصبی را از ناقل های عصبی که در گیرنده های دندریت جای گرفته اند دریافت و به سوی جسم سلولی و اکسون منتقل می کنند.
|
Dendrite
|
دوپامین
نوعی ناقل عصبی فعال در مغز؛ گفته می شود که در چرخه ی لذت و اعتیاد، به همان اندازه ی تنظیم خلق و خوی و بیماری پارکنیسون مؤثر است.
|
Dopamine
|
ژن
زنجیره ی ویژه ای از DNA که به ارث رسیدن ویژگی ها، گرایش ها، یا صفات معین، از نسلی به نسل دیگر تحت تأثیر آن است. بررسی و مطالعه روی ژن، علم ژنتیک نامیده می شود. وارد کردن ژن های طبیعی یا تغییر داده شده به درون سلول را، ژن درمانی می نامند.
|
Gene
|
ساقه ی مغز
ناحیه ای در پایین مغز، نزدیک دستگاه لیمبیک که بسیاری از کنش های زیستی بنیادی مانند ضربان قلب و تنفس را کنترل می کند. ظاهراً در چرخه ی لذت اهمیت دارد.
|
Brain stem
|
سم زدایی
فرایند زدودن همه ی مواد اعتیادآور یا سموم دیگر، از بدن شخص.
|
Detoxification
|
(سندرم) ترک اعتیاد
مرحله ای از اعتیاد از مصرف ماده ی اعتیادآور دست می کشد؛ ممکن است با ناراحتی شدید جسمی و روانشناختی مشخص شود.
|
Withdrawal
|
سیناپس
محل ارتباط اکسون یک نورون با گیرنده های دندریت یک نورون دیگر که در فاصله ی کوچک پر از مایعی به نام شکاف سیناپسی واقع است. ناقل عصبی در سیناپس پیام ها را از نورونی به نورون دیگر می رساند.
|
Synapse
|
شاهدانگان
مواد اعتیادآوری که می توانند مورد سوء مصرف قرار بگیرند و ممکن است سبب ایجاد تغییراتی در خلق و خو و کنش های روانی شوند؛ این مواد شامل ماری جوانا و حشیش اند.
|
Cannabis
|
عامل خطر آفرین
رویداد، نگرش، واقعیت یا گرایشی که شخصی را برای دریافت چیزی (مثلاً، اعتیاد) آماده تر می سازد.
|
Risk factor
|
قشر مخ
لایه ی نازکی که مخ، بخش اصلی مغز آدمی را می پوشاند. مسئول بالاترین تراز تفکر و درک حسی.
|
Cerebral cortex
|
کندسازها
مواد اعتیادآوری که می توانند مورد سوء مصرف قرار بگیرند و امکان دارد ایجاد احساس راحتی و آرامش کنند؛ این مواد شامل الکل، آرام بخش ها و باربیتورات ها (نمک اسید باربیتوریک) هستند.
|
Depressants
|
گلیا
سلول های کمکی در مغز که فعالیت نورون ها را حفاظت و سلول ها را ترسیم می کنند.
|
Glia
|
گیرنده ها
مکان هایی روی دندریت نورون که ناقل عصبی آزاد شده از آکسون های نورون های دیگر به درون شکاف سیناپسی را می پذیرند.
|
Receptors
|
ماده ی روانگردان
ماده ای که بر مغز اثر می گذارد.
|
Psychoactive drug
|
مخدرها
مواد اعتیادآوری که ممکن است مورد سوء مصرف قرار بگیرند و می توانند سبب تسکین درد، سرخوشی و خواب آلودگی شوند؛ این مواد شامل هروئین، کُدئین، مرفین، و مخدرهای دیگراند.
|
Narcotics
|
مواد محرک
داروهای اعتیادآوری که ممکن است مورد سوء مصرف قرار بگیرند و می توانند هشیاری را افزایش و خستگی را کاهش دهند، و سبب سرخوشی شوند؛ این مواد شامل اَمفتامین ها، کوکائین، نیکوتین، و کافئین هستند.
|
Stimulants
|
ناقل عصبی
نوعی ماده ی شیمیایی که از اکسون نورونی به شکاف سیناپسی می ریزد و نورون بعدی را فعال کند. عموماً ، به هر نوع ماده ی شیمیایی گفته می شود که به طور طبیعی تولید شده و کار مغز و دستگاه عصبی را تحت تأثیر قرار می دهد.
|
Neurotransmitter
|
نورون
سلول عصبی، که از جسم سلولی، اکسون، و یک یا چند دندریت تشکیل شده است.
|
Neuron
|
وابستگی
مرحله ای از اعتیاد که تن و روان مصرف کننده ی ماده ای اعتیادآور، برای حفظ وضعیت طبیعی خود، نیازمند آن ماده باشند.
|
Dependence
|
هیپوتالاموس
بخشی از مغز که مرکز فرماندهی دمای بدن، تشنگی، اشتها، رفتارهای جنسی، فشار خون، تهاجم، ترس، و خواب است. ظاهراً در چرخه ی لذت نیز اهمیت دارد.
|
Hypothalamus
|
منبع مقاله :
پاپا، سوزان؛ (1385)، شگفتیهای مغز (اعتیاد)، ترجمه ی حمیرا ثقفی، تهران: مؤسسه فرهنگی فاطمی، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}